دانلود داستان من آن سوی ابرها نودهشتیا
به نام خدا.
نام داستان: من، آن سوی ابرها.
نویسنده: ستایش سادات حکیمی (Aramis.R_G)
ژانر: تخیلی، درام.
خلاصه: آتش و آب؛ سازنده ی عشقی آتشین، به زیبایی آب زلال رودخانه. عشقی که نه ممنوعه بود و نه نفرین شده.
این عشق تنها خنثی بود. عشقی که آغازش، تنها یک نگاه و گفت و گویی کوتاه بود. عشقی که نرم نرمک شکل گرفت و آرام _ آرام من و او را تسخیر کرد.
دانلود رمان معمای زمان نودهشتیا
نام رمان: معمای زمان
نویسنده: ملیکا ملازاده
ژانر: تاریخی، تخیلی
خلاصه:
دختر رمان نویسی، در هنگامی که رمان تاریخی خود را می نویسد، ناگاه شخصی بر روی صفحه ورد با او سخن می گوید و به دنیایی می کشاندش که به دست خود ساخته بود…
این رمان جلد دوم رمان گمشده در زمان هست اما نیازی نیست حتما جلد قبلی رو بخونید.
دانلود داستان نسیم خنک نودهشتیا
” بسم الله الرحمن الرحیم”
نام داستان: نسیم خنک
نویسنده: avin._.ar
ژانر: عارفانه_تراژدی_عاشقانه
خلاصه:
زمانه آدم را میکشد در دل روزگار در آنجایی که حس میکنی چیزی کم گذاشتهای! یک دخترک پیدا میشود که در دل دنیا بیکس مانده و همین بیکسی به آدمی تبدیلش کرده که غذای روحش را آنقدر نخورده، روحش پژمرده شده و با هر نسیم گرمی، آن چنان ذوب میشود که گویی هرگز نبوده است…
مقدمه:
به آن جایی رسیدم که احساس دریده شدن دارم!
به آن جایی که تنگناست و درجه حرارتش من را به یاد جهنم میاندازد…
چه میگوید این احساس؟ من چه خطایی مرتکب شدهام؟
صدایی از درونم می گوید:
«خطا تر از اینکه به خدا دل نسپردهای؟!»
دانلود رمان پنج وارونه نودهشتیا
بسم الله الرحمن الرحیم
نام رمان: پنج وارونه
نام نویسنده: پریسا افسونگر
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
زندگیم با ریتمی آرام اما پر از غم میگذرد؛ امید هایم ویران شدند وکامم طعم تلخی روزگار را میشناسد.
اما مزه عشق را هم میتوان گفت: «چشیده ام» عشقی که به تنهایی از سیانور کشنده تر و از اسپرسو تلخ تر است.
که با حضور شخصی کمی شیرین می شود و ریتمی پر از هیجان به زندگیم وقلبم وارد می کند اما…
همیشه ریتم آرام یا تند نیست گاهی میایستد و صدایش همه جا را با بوق هشدار پر می کند. هشدار برای تکرار جدایی
دانلود داستان ققنوس مرگ نودهشتیا
نام داستان: ققنوس مرگ
نویسنده: نسترن اکبریان (N.a25)
ژانر: تراژدی_اجتماعی
سخن نویسنده: زندگی همیشه هم لبخند به لبت نمیاره! همیشه ته واقعیت ها روشن و آخر تنهایی ها سیاهی نیست.
تنهایی ها دو دسته هستن؛ اون دسته از افرادی که توی تنهایی نا امید و افسرده میشن، توی داستان من جایی ندارن! داستان اونی هست که تنهایی براش محرک سر پا شدنه. تنهایی رو یک تکیه گاه میدونه تا با دست های خودش بلند بشه و به چهرهی آدم هایی که رهاش کردن لبخند بزنه!