خلاصه:
ویرا زادگاه شهری است که بوی آن را بوی مرگ میداند و نام او را شهر درد مینامد. این شهر دارای ظاهری کاملاً عادی اما مردمی غیرعادی است. ابهام در کنارههای درختان این شهر پرسه میزند و انصاف، حتی ذرهای روی خود را به اهالی این شهر نشان نمیدهد. مردم این شهر به جنون رسیده، خشمگین، اندوهگین و وحشتزدهان؛ اتفاقات مبهم روز به روز بیشتر میشوند، مه هلاکت فضای شهر را بیشتر در بر میگیرد، هوای شهر از بین میرود و خفگی به ریههایشان هجوم میآورد. ویرا زادگاه شهری نفرینشدهست و دنبال هر فرصتی برای گریز از آن است، گریز از چنگال شهری به نام درد.
در میان گذر بیبازگشت روزهای زندگانی، کالف در هم پیچاندهی رویدادهایشان بر یکدیگر، گرهای کور میخورد! دو انسانی که خاک سرشتشان متفاوت از هم است، چهگونه میخواهند این گره را به گشایش برسانند؟ در مسیر این جریان دخترکی دریاگون، بیتالطم و ساکن؛ منعکس کنندهی پسرکی منسوب به ماه میشود! کالفها بیشتر در هم پیچیده و بر بوم قلبهای تپندهشان رنگی نو پاشیده میشود؛ رنگی از جنس عالقه و شیفتگی! حال باید نظارهگر ماند که دریا تا پایان آرام و بیخروش است؛ یا تصویر ماه میان موجهایش از بین خواهد رفت؟
آیا شروع دو روایت، یک پایانی ملموس خواهد داشت، یا خیر؟!
سرهای نهفته گذشتهاش در لایههایی از یک عمارت در حال خاک خوردن هستند، رازهایی که سالها کسی برای بازگو کردنش زبان نگشود. چه شد که به یک باره نسیم به هر سو که دویید باز هم مسیرش شد راه عمارتی مه آلود… سرنوشت چه کرد که نقطه شروع تلخیهایش همه مقصدی جز آن عمارت نداشتند؟!
می دانی؟ صبور که باشی بی حد و حساب لبخند بند لبانت می شود، شاید این لبخند در نگاه اول بر چشمانش معنی این را دهد: زدی، رفتی، خوردم، ماندم. گفتی، شنیدم و زخم خوردم و شب ها اشک ریختم. همه فدای سرم، فدای سرم که با چنین آدمی سر کردم؛ اما یادت باشد که منِ صبور زخم هایم را شمردهام و به اندازه تک-تکشان منحنی زیبایی روی لبانم کشیده ام. به اندازه فراموش نشدنهایم شبها اشک ریختم، این را نیز فراموش نکن صبوری ام دیگر رو به پایان است، خاطراتت را فراموش کردم، گویی تو هیچ زمان نبودی.
دانلود رمان تقدیر شیرین
نام رمان تقدیر شیرین
نویسنده رمان زهرا اسدی
ژانر رمان عاشقانه,اجتماعی
تعداد صفحه ۷۳
خلاصه رمان تقدیر شیرین:
شیرین دختری مهربان و زیبا و خوش رو که محض این صفات شخصیتی خوب مورد توجه همگان است ، شیرین در خانواده ای پر جمعیت و تنگدستی زندگی میکند که تفاوت ظاهری بالایی با افراد خانواده دارد ، برادری بزرگتر از خود به نام علی دارد که بیشترین محبت را از او می بیند و در جریان تلاشهای علی خانواده از فقر بیرون می آید …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.