بایگانی برچسب ها: داستان
دانلود داستان من آن سوی ابرها نودهشتیا
به نام خدا.
نام داستان: من، آن سوی ابرها.
نویسنده: ستایش سادات حکیمی (Aramis.R_G)
ژانر: تخیلی، درام.
خلاصه: آتش و آب؛ سازنده ی عشقی آتشین، به زیبایی آب زلال رودخانه. عشقی که نه ممنوعه بود و نه نفرین شده.
این عشق تنها خنثی بود. عشقی که آغازش، تنها یک نگاه و گفت و گویی کوتاه بود. عشقی که نرم نرمک شکل گرفت و آرام _ آرام من و او را تسخیر کرد.
دانلود داستان نسیم خنک نودهشتیا
” بسم الله الرحمن الرحیم”
نام داستان: نسیم خنک
نویسنده: avin._.ar
ژانر: عارفانه_تراژدی_عاشقانه
خلاصه:
زمانه آدم را میکشد در دل روزگار در آنجایی که حس میکنی چیزی کم گذاشتهای! یک دخترک پیدا میشود که در دل دنیا بیکس مانده و همین بیکسی به آدمی تبدیلش کرده که غذای روحش را آنقدر نخورده، روحش پژمرده شده و با هر نسیم گرمی، آن چنان ذوب میشود که گویی هرگز نبوده است…
مقدمه:
به آن جایی رسیدم که احساس دریده شدن دارم!
به آن جایی که تنگناست و درجه حرارتش من را به یاد جهنم میاندازد…
چه میگوید این احساس؟ من چه خطایی مرتکب شدهام؟
صدایی از درونم می گوید:
«خطا تر از اینکه به خدا دل نسپردهای؟!»
دانلود داستان هدیه دوست داشتنی نودهشتیا
نام داستان: هدیه دوست داشتنی
نویسنده: fa.m کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه, اجتماعی
خلاصه: دختری غمگین، که غم هایش را پشت لبخند شیرین لبانش، پنهان می کند و چه می دانند در دل او چه می گذرد، کسانی که با حرف هایشان دل دخترک را به درد می آورند و او همچنان با لبخند دلنشینش به آنها می نگرد. لبخندی تلخ، اما غمگین که جنس غمش را فقط یک نفر درک خواهد کرد. کسی که دخترک داستان را تنها نخواهد گذاشت. کسی که دلش را به لبخند شیرین دخترک، داده است…!
دانلود داستان جنگ اتحاد نودهشتیا
به نام خدا
نام داستان: جنگِ اتحاد( جلد دوم گرگ زاده)
نام نویسنده:آرمیتا مشایخی
ژانر: تخیلی_ معمایی و عاشقانه
خلاصه:
نورا؛ دختری از دیار روستایی ها اما با ماهیت غیر روستاییش، بعد از رفتن به جنگل سیاه حقیقت بزرگ زندگی اش را فاش شده در برابر خود دید. حقیقتی که از نیرویی شگرفت سرچشمه می گرفت و چاره ای جز کنترل آن قدرت برای دخترک وجود نداشت…
ذهنش در این هل و ولا سوالاتی را در گوشش طنین می انداخت که از پاسخ دادن آن ها عاجز بود؛ آیا می توانست با وجود دشمنانی که بر سر و روی سرنوشتش چنگ می انداختند، خود را برای نجات زندگی زیر و رو شده اش به انجمن سیاه ثابت کند؟ آیا قادر تا قدرتی که به تازگی به آن پی برده بود مسلط شود؟
نام داستان: تلنگری برای مرگ
نویسنده: مرضیه علیشاهی کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: اجتماعی
هدف: نشان دادن قصه های واقعی از زندگی های پر فراز و نشیب، بردباری ها و فداکاری های سرشار از رنج و درد های بی شمار است.
مقدمه:
گاهی یواشکی خواب تو را می بینم.
یواشکی نگاهت می کنم.
پنهانی دلم برای نگاه خاصت تنگ می شود.
اما تو دیگر نیستی، بار سفر بسته ای از این دنیا.
و من چقدر هنوز؛ در رخت خوابت تو را نوازش می کنم.