خالصه: تاریخ بشر حکایت انسان های عادی است که بر ترس خود چیره شده و کارهای شگفتانگیزی انجام دادهاند.
مقدمه:
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
بیهوده به پرواز میاندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
این کوه که هر گوشۀ آن پارۀ لعلی است
خورده است بدان خون جگرهای زیادی
درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانۀ تو شانه بهسرهای زیادی
از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی
راهی است پر از شور، که میبینم از این دور
نی های فراوانی و سرهای زیادی
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزی ّن به هنرهای زیادی
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده است به اما و اگرهای زیادی
جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی
سعید بیابانکی
رمان حس ممنوعه نیلوفر قائمی فر
نام رمان حس ممنوعه
نویسنده رمان نیلوفر قائمی فر
ژانر رمان اجتماعی , عاشقانه
همینک سوپرایزی دیگر: گاهی آدم اشتباه میکند، یک اشتباه بزرگ که سالها خودش را نمیبخشد، اما بعضی اشتباهات انفرادی نیست، بعضی اشتباهات دیگران با یک تلنگر از سمت ما اتفاق می افتد که هرگز جبران پذیر نیست، حتی اگر شما بخاطر آن تلنگر مخرب همیشه پشیمان باشید، هرگز نمی توانید زمان را به عقب برگردانید، زندگی من عین یک دیوانگی لحظه ای، به دست خودم کنفیکون شد و آتیشی بپا کردم که همه ی زندگیمو باهاش سوزاندم، میل این آتیش از من بلند شد و آن کسی که این آتیش را فوت کرد باد زد تا گر بگیرد کسی نبود جز …
خلاصه رمان:
یه اتفاق در گوشه ای دنیا…
شاید دلیل محکمی برای وجود منو تو باشد
منو تویی که در کنار هم سر…
یه بازی بچگانه…
یه حماقت احمقانه…
یه تصادف عاشقانه…
یه نگاه دلبرانه…
به سمت هم جذب شدیم
هر کدوم با افکار و نقشه هایی که داشتیم
اما در نهایت مسیرمون تغییر کرد
قطار زندگی ترمز کشیدو منو تو
با کله توی قلب های هم پرت شدیم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.