ماجرای دختر جسور جنگلی به نام طنین که بویی از تمدن و تکنولوژی امروزی نبرده، شیطنت و خراب کاری هایش او را به شهر میکشاند.
او که تا کنون به تنهایی با عقاید عجیب و غریب مادربزرگش بزرگ شده، حالا مجبور است با عادات عجیب تر شهری ها، پدر و خواهر دوقلویش کنار بیاید.
یاد گرفتن رسوم شهری و تلاش برای عادی به نظر ها رسیدن کم بدبختی داشت، که پدر برای یادگرفتن اصول و هدفمند کردن زندگی اش او را در بالا و پایین هیجان انگیز زندگی خواهرش ثمین انداخت…
خیالش هم ذهن را به خنده وا میدارد، دختر ساده و روستایی که بخواهد نقش دختر پر افاده ی شهر زده را بازی کند، چه شود…؟ اصلا شدنی است؟!
مثال طنین در شهر، مثال جرقه ایست در انبار باروت.
خلاصه: انسان بودن چیست؟ نفس کشیدن میان دیار تنگیِ نفس چه سودی دارد؟ دخترکی که میان گودال اجبار غرق شده و سودای آزادی در سرش میپروراند، چگونه قدم کج نکند و مسیر را طبق راستیِ اجبارهایش گز کند؟آفتابی که تنها طلوعش بارش و غروبش اشک است، دستش را به دامان کدام احد بیاندازد که از سیاهی چشمانی کور، نجاتش دهد. دخترکی که غروب میکند و باز هم تن به اجبار میدهد، سر گشته در پس جبر و دار زندگی دست به کارهایی میزند که…
زندگی عجیب است، گاه تو را با خود به اوج آسمان ها میبرد و گاه تورا تا اعماق چاه میکشاند؛ اما بازی سرنوشت چطور؟!
سرنوشت برای من سرآغازی رقم زد که در سن هفده سالگی زندگی را از نوع شروع کنم، گاه همهچیز فراتر از وسعت ذهن است، گاه این دنیا بیکرانتر از چشمهاست و تو را جایی غافلگیر میکند که میان یک عشق سهنفره جای گرفته باشی و یکی عشق مجنون داشته باشد و دیگری عشق فرهاد و تصمیمگیری را به تو میدهد که لیلی شوی یا شیرین؟
اما دنیایی که من امید به زیستن دوباره در آن داشتم انتقامِ شیرینی برای من رقم زد…
اگه عشق نباشه روزها تکراری می گذره، ولی اگه هم باشه دردسرهای خودش رو داره.
چشم هات رو ببند تصور کن یه روز صبح که از خواب پا میشی، همه چی تغییر کنه زندگیت رنگ و بوی تازه بگیره، قلبت تند بزنه پر از انرژی مثبت شی الکی بخندی، این یعنی حس خوب! یعنی عشق!
ولی وقتی یه نامرد پیدا شه و تمام حس های خوبت رو خراب کنه، رویایی که ساختی تو یه چشم به هم زدن از بین میره! فقط یه زخم روی دلت میمونه زخمی که هیچ مرهمی دوای دردش نیست…
خالصه داستان: در حین اتفاقات روزمره زوج داستان رمان به علت
بمبگذاری دچار حادثه شده و فوت میکنند و در ادامه داستان در
ارتباط به وقایع بعد از بمب گذاری و جریانهای دیگر میباشد که با
روح زوج مربوطه ادامه پیدا میکند. در رمان سعی شده تا با استفاده از
لهجه تقریباً شیرازی کمی با طعم طنزگونه از زهر تلخی و ترس از
مرگ را بکاهد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.