داستان کوتاه
دانلود داستان باران پاییزی نودهشتیا
نام رمان: باران پاییزی
نام نویسنده: فرزانه فرجی
ژانر: غمگین، اجتماعی
خلاصه:
ماجرا از آن جا شروع میشود که دخترک داستان ما تنها هدف و تمرکزش بر روی درس خواندن هست و به چیز دیگری فکر نمی کند اما بر خلاف تصور و ذهنیت مادرش درس خواندن، وقت تلف کردن هست و بر این باور است که دخترش هر چه زودتر ازدواج کند و درسش را کنار بگذارد. در این بین پسری با نقاب مهربانی و صداقت وارد زندگی دختر او می شود که ادعای عاشقی میکند.
دانلود داستان پدر نودهشتیا
نام داستان: پـدر
نویسنده: پریسا
ژائر: اجتماعی، عاشقانه
مقدمه:
صدای بارون داره نزدیک و نزدیک تر میشه. ستاره ها رو اون دور دورها می بینم. دارن به سمتم میان… .
باران خودش رو محکم به پنجره می کوبه. عین اون روز، عین اون روزلعنتی! تصاویر مبهمی ازجلوی چشم هام می گذره و ذهنم رو تحت شعاع قرار میده. چشم هام رو از بارون و پنجره گرفتم. نمی خوام اون روز لعنتی رو بار دیگه مرور کنم.
توی آینه ی روبرو خودم رو دیدم؛ خودی که چند وقته نمی شناسمش. چشم های گود افتادم
دانلود داستان ته دیگ شانس نودهشتیابه نام خداوند نان آفرین / و دندان و نان توامان آفرین
نام داستان: ته دیگ شانس.
نام نویسنده: مهسا اسلامی _ کاربر انجمن نودوهشتیا.
ژانر: طنز_عاشقانه_کلکلی.
خلاصه: یه پسر داریم شاه نداره صورتی داره ماه نداره( البته چاله چوله هاش رو داره) از خوشگلی تا نداره( زر میزنه چهارتا تا خورده) این آقا پسر ما آخر شانسِ.( چیه؟ خوشحال شدی؟!) عاشق دختر همسایشون میشه که میفهمه… ( نه خداوکیلی اینم من بگم؟!)
دانلود داستان زرد و نارنجی در دستان باد نودهشتیا
نام داستان: زرد و نارنجی در دستان باد
نویسنده: تلخ آذری
ژانر: اجتماعی
خلاصه: نسیم و برادرش باد، برگی به نام زرد و نارنجی (زرنجی) را به سفری می برند برای شناخت انسان و دیدن دنیا از زاویه ای دیگر…
در حیاط خانه ای، درختی بود که سوز و سرمای پاییز، تمام برگ هایش را از او گرفته بود؛ جز یک برگ. برگی که سبزی اش را از دست داده بود و مصرعی از سعدی را مدام با خود زمزمه می کرد:
دانلود داستان نفرین پارک نودهشتیا