آرشیوهای نویسنده : admin
دانلود رمان عشوه گر نودهشتیا

دانلود رمان عشوه گر نودهشتیا
عشوه گر (عیار سنج)
مریم پیروند
۱/۱/۱۴۰۰
ژانر : عاشقانه
صفحه آرا: _
طراح جلد: n.a25
ویراستار: _
صدای پاش رو میشنوم اما انگار کسی منو وادار میکنه به حرف زدن.
ادامه میدم.
انگار ماللی ندارم حتی اگه پشت این در کسی باشه که نباید بشنوه.
حرف میزنم.
از کاری که کردم و نتیجهاش چیزی شد که سالها دنبالش بودم.
نفسم بند میره.
قلبم پیاپی ضجه میزنه.
دمل های چرکین دلم سرباز میزنن.
هق میزنم و باز هم ادامه میدم.
بیوقفه…
با دلی پر درد…
میدونم اینبار آشیونهام رو خودم با دستهام خراب کردم.
اما ارزشش رو داشت ! نداشت ؟
من اومده بودم تا این خونه رو ویرون کنم.
آتش بزنم.
اما اون …
اون میشنوه.
در رو باز میکنه..
چشمام با گریه پایین میافتن وقتی با حیرت میگه :
– آخ آوا ، آوا تو منو فریب دادی
دانلود رمان طعمه توهم نودهشتیا

دانلود رمان طعمه توهم نودهشتیا
طعمه توهم
(هستی همتی)کاربر نودهشتیا Ara
۱۲/۱۲/۹۹
ژانر : معمایی، تخیلی،فانتزی و ترسناک
صفحه آرا: _Hadiseh_
طراح جلد: F.am
ویراستار: Ara
تعداد صفحه:۸۵
تهیه شده در انجمن نودهشتیا
WWW.98IA3.IR
خلاصه:
آن هنگام که درخشندگیاش به خاموشی میگراید و گرفتاری بُعد دومش را در انبوهی از سایهها رقم میزند،
گمراهی احاطهاش میکند و توهمات تاریکش در پس باریکه راهی، هدایتش را به سوی غایتِ پیچ و واپیچ
خوردهاش عهدهدار خواهد شد…
دانلود داستان به سازم برقص نودهشتیا

دانلود داستان به سازم برقص نودهشتیا
به سازم برقص
(زهرا رمضانی)کاربر نودهشتیا
۲۷/۱۲/۹۹
ژانر : تراژدی و اجتماعی
صفحه آرا: _Hadiseh_
طراح جلد: Sadat.82
ویراستار: Healer2000
تعداد صفحه:۲۱
تهیه شده در انجمن نودهشتیا
WWW.98IA3.IR
خلاصه:
گاهی زندگی آن جور که به آن مینگری، خودش را نشان نمیدهد. آنقدر زننده و قیرگون است که دوست داری از آن راحت شوی، دیدن سختی دیگران آنقدر برایت دشوار و معضل است که حاضری بمیری تا عاشقانه هایت در آرامش باشند. کاش گاهی، این چرخه به ساز آدم های خدازده هم برقصد و زندگی آنان را نیز مشعوف کند.
دانلود رمان پرتگاه ناپیدا نودهشتیا

دانلود رمان پرتگاه ناپیدا نودهشتیا
پرتگاه ناپیدا
نویسنده: ملیکا ملازاده
ژانر: عاشقانه، غمگین، پلیسی
صفحه آرا: Maryam.ph
طراح جلد: _Hadiseh_
ویراستار: ملیکا ملازاده
تعداد صفحه:۱۷۴
۹۸ia3.ir
خلاصه
اینجا سرزمین واژه هاى وارونه است : جایى که گنج،”جنگ”میشود ،درمان،”نامرد”میشود قهقهه،”هق هق” میشود اما دزد همان”دزد”است… درد همان “درد” وگرگ همان “گرگ” . از یه جایی به بعد اونقدر دلت برای آدمی که بودی تنگ میشه که دیگه فرصتی برای دلتنگ شدن واسه آدمایی که نیستن نداری.
دانلود داستان همای فروغ نما نودهشتیا

دانلود داستان همای فروغ نما نودهشتیا