دانلود رمان به گسی خرمالو
دانلود رمان به گسی خرمالو
نام رمان: به گسی خرمالو
نویسنده: عاطفه لاجوردی
ژانر: عاشقانه_اجتماعی
تعداد صفحه: 1277
دانلود رمان عاشقانه اجتماعی به قلم عاطفه لاجوردی
خلاصه: شبنم بعد از عبور از مرحلهز سختی از زندگیش در گذشته، به زنی موفق تبدیل شده که در آلمان با ادارهی کافه دوست داشتنیش، بین رایحهی دلچسب قهوه و شیرینی های خونگیش زندگی آرامی برای خودش و پسر کوچولوش فراهم کرده. در بین تمام این لحظه های عجین شده با آرامش، شاید نبود عشق خلائی ایجاد کنه که اون سرسختانه این خلا را نادیده میگیره؛ اما بعد از سیزده سال، ناگهان عشقی رد شده سر از میان خاطرات گذشته بیرون میاره و با حضور حمایتگرش شبنم رو خواسته و ناخواسته با خودش همراه میکنه.
پیشنهاد ما:
بخشی از کتاب:
سمانه قلپی از چای ماسالاش رو خورد و از داغیش سوخت:
-مرض داریما…..کی تو گرما نوشیدنی داغ می خوره، کاش بستنی می خوردیم
-منکه در هر حالتی دوست دارم… اونقدرام هوا گرم نیست…..حسابی لوس شدیا!
خندید: آره خداییش بس که حامد حرفامو گوش میده طفلک
با لبخند نگاش کردم: تو خونتونم کم نمی تازوندی ته تغاری… مگه کسی بهت می گفت بالا چشمت ابروئه آخه؟
عمیق نگام کرد: آره احسان! من اگه خرابکاری می کردم دست و پا چلفتی بودم اما اگه تو می کردی سینه سپر می کرد!
زل زدم به طرح کج و معوج شده ی روی قهوه. حرفی نداشتم. نمی دونم چه اصراری داشت به مرور اون روزا!
صدام زد: شبنم؟
نگاهش کردم. نمیدونم چرا این بحث رو ادامه میداد:
-احسان خیلی دوستت داشت…… غیر قابل توصیف!……. چرا ردش کردی؟
نگاهم رو دوباره به طرح قلبی دوختم که ازش چیزی روی فنجون باقی نمونده بود: سمانه خیلی گذشته ازش…. ولش کن!
-آخه همون موقع هم نزاشت ازت بپرسیم چرا…..وقتی سیمین خواست دوباره بیاد باهات حرف بزنه تا راضی شی برای اولین بار صداش بالا رفت و گفت هیچکس حق نداره تو رو تو منگنه بزاره چون عشق تحمیلی نیست! خودشم که کلا رفت تو سکوت…. بعد هم که ازدواجت با علیرضا…اصلا از احسان یه شخصیت دیگه ساخت!