رمان ترسناک
خلاصه: – دوربین حاضره؟ یک، دو، سه! اوکی بریم. مارگریت استمز هستم، خبرنگار شبکه سی ان ای و اینجا آسایشگاه روانی ″ کلینتون ″ در بخش غربی ایالت فلوریداست. اینجا هستیم تا مصاحبه ای با یکی از بازماندگان پرونده قتل قلعهی ″ فریزر ″ داشته باشیم.
– آقای میلر، میشه خودتون رو معرفی کنید؟
– کریستین…کریستین میلر.
– بسیار عالی، آم شما تنها شاهد پرونده های قتل دوتا از دوستان نزدیک خود هستید، درسته؟
– ویکتور…دیان…اونا مردن؛ مردن!
متاسفیم آقای میلر، میشه برامون بگید چه اتفاقی افتاد؟ شما توی اون خونه چه چیزی رو دیدید؟
– پله ها…پله ها…
– آقا…آقای میلر حالتون خوبه؟ پرستار؟
رمان عاشقانه
خلاصه: دختری که جز زخم خور دن چیزی از مردهای زندگیش ندیده. از مردی که زندگی و آینده اش رو ازش گرفت، پدری که جای این که مرحم زخم هاش بشه نمک روی زخم هاش پاشید تا برادری که جای این که دستش رو بگیره و از باتلاق زندگی درش بیاره، بدتر هلش داد تا توی این باتلاق غرق بشه. رویا، دختری که به همهی مردها مشکوکه و ازشون متنفره؛ اما آیا رویا بلاخره می تونه پدر و برادرش رو ببخشه و به مردها اعتماد کنه؟
رمان ماجراجویی، معمایی
خلاصه: کاراگاه لوکان آوُردریچل، مرد اصیل آمریکای که درگیر قتلی مرموز شده، قتلی که کوچکترین آثار جرمی در آن دیده نمیشود. لوکان، کاراگاه پرونده مامویت دارد تا قاتل را پیدا کرده و مجازات کند.
رمان عاشقانه
خلاصه: راجع به دختری به نام هلیاست که مشکلاتی پیش میاد و دختر قصه رو کلاً از زندگی ناامید میکنه و سروش میاد و هلیا رو از ناامیدی نجات میده. حالا ببینیم چهجوری؟!
دلنوشته غمگین
خلاصه: من مینویسم و او نخوانده، پاره میکند! من اشک میریزم و او ندیده میرود! به این نمیگویند غمگین ترین سمفونی دنیا؛ به این میگویند غمگین ترین تئاتر دنیا با کارگردانی ساکت که خدا نام دارد و خیره، نظارهگری میکند!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.