دانلود رمان کتونی های من نودهشتیا
ژانر: تخیلی-طنز تن از بزرگواران و اونا کسی نیستن جز ۵ فقط به خاطر ، خلاصه-مدرسه ای از جنس شیطنت . که آتیش پاره ترین ها جلوشون کم آوردن، گروه ک-ت-و-ن-ی. گروهی کسی رو را ۷-۰۳ به ما چه که بعد ساعت ، مقدمه – مثل همیشه دزدکی وارد سالن شدیم ، نمیدن ؛کیف هامون رو رو صندلی ول کردیم و روی صندلی نشستیم ما تنها کسایی بودیم که وقت صف تو کلاس بودیم نمیدونی منظره ی پشت شیشه وقتی که تمام بچه ها مظلومانه بهت نگاه میکنن چه قدر قشنگ تر!!
بخشی از رمان نودهشتیا
یلدا دفترچه ی خاطرات عزیزم کتونی. اسم چرتی ولی اینم به زور پیدا کردیم وفقط به خاطر اینکه اول اسمامونه ک-کیمیا ت-تینا و-ویانا ن-نسترن ی-یلدا تو حیاط نشسته بودیم و حرف می زدیم کیمیا-خب بچه ها دیروز من نبودم چی کار کردین؟ !چی کار داشتیم بکنیم ؟ ‼ ویانا-شکر خدا کیمیا- امممم چه جالب و حیرت انگیز. -بابا من حوصلم سر رفته. نسترن-یلدا همش بزن سرنره. –
زنگ کلاس خورد و دست از پا دراز تر برگشتیم. نگاهم به معلممون بود که داشت حرف می زد مطمئن بودم هیچکس هیچی نفهمیده بی کار بودم یه برگه ی کوچیک ورداشتم و روش نوشتم -حوصلم سر رفته وبرگه رو پرت کردم سمت کیمیا.دو دقیقه بعد یه برگه زیر پام بود روش نوشته بود -زنگ تفریح یه فکری برات میکنم ایش ضد حال معلم-خانم جواهریان بیان پای تخته ناگهان چیزی درونم فرو ریخت خدایا این چه سرنوشت شومی بود.
وبه سوال ها نگاه کردم ماژیک رو ورداشتم اما تا خواستم بنویسم زنگ خورد. دوست دارم زندگی رو وووووووو خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمی شم چوووون دوست دارم زندگی رو ووووووو . تومن پول ورداشتم و زدم بیرون۲۱-۵۳۳ایول زنگ بعدی هدیه داشتیم دفترچه ی خاطرات عزیزم
پیشنهاد ما: