دانلود رمان دیدار تقدیر نودهشتیا

دانلود رمان دیدار تقدیر نودهشتیا
دیدار تقدیر
(سحر صادقیان ) کاربران نودهشتیا
۰۶/۰۱/۱۴۰۰
ژانر : پلیسی، عاشقانه و اجتماعی
صفحه آرا: _Hadiseh_
طراح جلد: _Hadiseh_
ویراستار: DornaZ2017
تعداد صفحه:۱۶۸
تهیه شده در انجمن نودهشتیا
WWW.98IA3.IR
خلاصه:
«در کوچه ی تنهایی قدم می زد به دنبال آشنایی دیرینه، آن چشم های طوسی، غریبه ترین آشناست.
برای لحظه ای از یاد برده بود که او سال های سال هست مرده، برای کسی که دور مانده از نیمه ی خود.
او نیمه ی گمشده نیست، تمامِ وجود کسی ست که در عدم وجودش نفس کشیدن از یاد برده.
حالا عشقی که درتب و تاب زندگی دو جوان اتفاق افتاد، حداقل حالا وقتش نبود و چه کسی می داند مقصر خیانت های او کیست؟!»
پیشنهاد ما
رمان شمّور |mahdiyeh82 کاربر انجمن نودهشتیا
داستان کوتاه سه نخ سیگار | «Ara» کاربر انجمن نودهشتیا
مقدمه:
»غزل هایت را
جرعه جرعه سرکشیدم
تا زیباترین مقدمه ام باشی برای کتابی که تقدیمت می کنم
افسوس قصیده های نگاهت
در مجموعه ام نمی گنجد
وطرح من کوچک تر از آن است
که تورا قاب بگیرد«!
(راوی:دانای کل)
حتی شومینه هم نمیتوانست فضای سرد حاکم بر عمارت را گرما ببخشد. درنا با قدمهای لرزان در اتاق راه میرفت و ناخنش را میجوید. نگاه متعجبی بین او و دلسا رد و بدل شد، بعد با صدای بلند و عصبانیتی که چاشنی لحن کنجکاوش کرده بود به سمت کامی برگشت و گفت: «توضیح بده!»
کامی تکیهاش را به مبل سلطنتی که رویش نشسته بود، داد و دستهایش را قائم روی دستهی مبل گذاشت. پای راستش را روی پای چپش انداخت، خونسرد پُکی به سیگار نیمه سوزش زد و گفت: «بسه درنا یه ریز داری فَک میزنی، اعصابم رو بهم نریز!»
درنا با لجبازی رو به رویش قرار گرفت. با دستهایی مشت شده و فکی منقبض از لای دندانهای کلید شدهاش غرید: «سه شب خونه نبودی و حالا که برگشتی با یک دختربچه پنج، شش ساله اومدی، توقع داری بهت خوش آمد بگم؟ دِ یالا بنال کدوم گوری بودی؟!»
کامی، عصبانی سیگارش را با یک حرکت آنی در جاسیگاری له کرد؛ محکم ایستاد و به سمت دُرنا حرکت کرد. با اینکه درنا از ترس میلرزید
پیشنهاد نودهشتیا
دانلود دلنوشته ناقوس نژند نودهشتیا
دانلو رمان دلوین نودهشتیا
باکس دانلود
-
زمینه دلخواه های شما - به فایل راهنما مراجعه کنید
لینک کوتاه برای مطلب
مرسی از انجمن نودهشتتیا و مسئولین فعال و زحمت کش
تبریک میگم گلم، ایشالله رمانای بعدیت رو ببینیم!