دانلود دلنوشته هاله احساس نودهشتیا

دانلود دلنوشته هاله احساس نودهشتیا
«مجموعه دلنوشتههای مینا»
«هاله احساس»
مینا تحصیلداری
۳۰/۱۱/۹۹
ژانر : غمگین
صفحه آرا: فاطمه السادات هاشمی نسب
طراح جلد: sheydaw_hd
ویراستار: نرگس نظریت
رصد کننده: FAR_AX
تعداد صفحه: ۱۷
تهیه شده در انجمن نودهشتیا
WWW.98IA3.IR
خلاصه:
راه میروی، چتر در دست میگیری و به نقطهای نامعلوم خیره میشوی. دلت شور میزند و گویا همدردی میخواهد. دلت ضعف میرود و انگاری که امشب، این دختر دردی در سینه دارد. قدم میزنی و قلبت، دفتری برای نوشتن درد تکه های شکستهاش میخواهد!
مقدمه:
گاه فکر میکنم که در فراسو های جنگل احساسم، پاییزی خفته که نه من توان دیدنش را دارم و نه احساساتم قصد کوچ به فصلی دیگر! گاه میمانم در پیچ و خم زندگی، درست همانی که من را تا به اینجا به بازی گرفته! سر بر میآورم، چشمانم را میبندم؛ این بخشِ نارنجی و طلایی، فصل خزان احساسِ من است!
پیشنهاد ما
رمان نجات دهنده | زهرا رمضانی کاربر انجمن نودهشتیا
رمان امواج عشق | Fatika کاربر انجمن نودهشتیا
فرسودهی زیباطبق معمول، دست درازی کردم به حریم چتر و تن آن را به آغوش دستانم وا داشتم. چشم بستم و در عالم خیال، غرق شدم.
صدای خِش- خِش برگ ها، همچون نشانی از بینشانی هایم است که فقط نوید بودن چیزی را میدهد. قدم میزنم. نیمکت دونفرهای که تن به بیحیایی و ناکامی از سرنشین داده است را مینگرم؛ عجب بخش خلوتی!
سر بالا گرفته و به نم باران اجازه لمس صورتم را میدهم؛ باران فرصت طلب!
به سمت نیمکت شتاب گرفته و بر روی آن مینشینم. زیر لب زمزمه میکنم:
– میبینم تو را هم نگاه نکرده و ندیده، رهایت کردهاند تا زنگ بزنی و فرسوده شوی!
به اطرافم مینگرم؛ دانهای برگ خُرد نمیشود، چه برسد گذر آدم!
با خیالی راحت لب گشودم بر درد هایم:
– خب بزار خودم رو معرفی کنم. مینا هستم؛ حتی تنهاتر از تو!
بر چترم دست میکشم:
– این هم محرم راز هایِ منه؛ اگه بهش بگی دلت گرفته، صورتت رو قایم میکنه تا کسی اشک هات رو نبینه.
محزون به اطرافم مینگرم؛ هنوز هم کسی نیست! هنوز هم کسی نبودم را نفهمیده!
– خب… چیشد که این قسمت پرت پارک گذاشتنت؟ نکنه تو هم عیب و ایرادی داشتی که به چشم نیومدی؟
پیشنهاد نودهشتیا
دانلود داستان بازگشت زمان نودهشتیا
دانلود رمان شلیک آخر نودهشتیا
باکس دانلود
لینک کوتاه برای مطلب