نام کتاب: ژاکلین گم شده (جلداول)
نویسنده: نیکا خدابخشی کاربر نودهشتیا
ژانر: تراژدی و عاشقانه
صفحه آرا: فاطمه السادات هاشمی نسب
طراح جلد: SADAT.82
ویراستار: sna.f
رصد کننده: شقایق.نیک
تعداد صفحه: ۲۰
تهیه شده در انجمن نودهشتیا دانلود داستان
خلاصه: چه بی انصافانه گرفت خانواده ام را…
آبی…
چه رنگ آرامش بخشی… رنگی زیبا و دوست داشتنی!
نمی دانم چرا و چگونه اما آبی آرامش بخش آن شب بدجور دلگیر بود! طوفانی بود! اما چرا؟! چرا باید آنگونه و آن شب این اتفاق می افتاد؟!…
شب تولدش بود…
تولد دخترک دوست داشتنی ام…
نگاهش آرامش بخش بود درست مثله آبی دریا…
اما نمیدانم چرا دخترک آرام من هم آن شب عجیب طوفانی بود…
?ژانیت?
در خیابانهای سرد و دلگیر، اما زیبای پاریس، در پی گشتن گم شدهام بودم.
ژاکلین عزیزم! تنها بازماندهای از خانوادهی گم شده، در دریای خروشان!
چقدر دستانم، بی تاب گرفتن دستانش بود. چقدر چشمانم، انتظار دیدن آبی نگاهش را داشت!
– آقا؟!
با صدای دختری هجده ساله، نگاه میخکوب شدهام را، از زمین گرفتم و به چشمان آبیاش، نگاه کردم.
– بفرمایید؟
– ببخشید، خیلی وقته که این جا ایستادین و نگاهتون به زمین هست؛ گفتم شاید مشکلی پیش اومد.
لبخندی زدم. سرم را، به سمت پایین متمایل کردم؛ به ادامه ی راهم پرداختم؛
چقدر چشمان آبیاش، مرا یاد دخترک هشت سالهام میانداخت؛ چقدر نگاهش شبیه به او بود. ژاکلین، خواهرکم، کی میشود دوباره نگاه زیبایت را ببینم؟ کی میشود دستانت را بگیرم؟ آه خدایا! چقدر دلم برای آبی نگاهش، تنگ شده بود! چقدر دلم برای آن روزهای گرم و دلنشینی که باهم بازی میکردیم، تنگ شده است.
یعنی، باز هم میتوانم نگاهش را ببینم؟ میتوانم آرام، او را در آغوشم بگیرم؛ بوی عطر تنش را به مشامم بکشم؟!
ژاکلینم، خواهرکم، منتظرم باش! روزی تو را خواهم یافت؛ دوباره مثل سالهای قبل، دست در دست هم، در خیابانهای سرد پاریس، قدم میزنیم.
?ساردین?
عصبی بودم! از دست این دختر لجباز و یک دنده! خودش میدانست که چقدر دوستش دارم و لحظهای دوریاش، مرا نگران و حتی عصبانی میکرد!
ده سال! چقدر زود گذشت از آن زمان!
?ده سال پیش?
– ساردین!
نگاهم را، از بچهها گرفتم و به دختری، به نظر هشت ساله که گریان مرا نگاه میکرد، نگاه کردم.
– تو کی هستی؟!
– ساردین، من عضو جدید این یتیم خونهام. از خاله دیان پرسیدم، گفت تو بهترین بچهی این جایی. ساردین، من تنهام، میشه کمکم کنی؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.