دانلود داستان سیاره گمشده نودهشتیا
نام داستان:سیاره ی گمشده
نام نویسنده: ستایش پرویزی کاربر انجمن نودوهشتیا
ژانر:تخیلی
خلاصه: داستان درباره ی سیاره ای عجیب و مرموز است که میلیون ها سال از مدار خارج و از خورشید و تمام سیاره های دیگر دور شده است و به طور خیلی عجیب بعد از سال های طولانی یک نفر پا به این سیاره میگذارد…
همه جا تاریک بود و صداهای وحشتناکی میومد!
گیج شده بودم و نمیدونستم باید چیکارکنم؟!!
ترسیده بودم و فقط به خودم میلرزیدم،مدام یه سوال توی ذهنم اکو میشد: من چرا اینجام؟؟!!
بوی روغن سوخته بدجور اذیتم میکرد. پاهام رو جمع کردم و سرم رو روی زانوهام گذاشتم که صدای جیر جیر چیزی رو شنیدم؛سرم رو از روی زانوهام برداشتم و رد صدا رو دنبال کردم که گوشه ی دیوار،زیرنور لامپ یه موش آهنی کوچولو رو دیدم؛با اون دندون های کوچیک،گاز های ریزی به پیچ توی دستش میزد!صدای باز شدن در رو شنیدم و یه آدم عجیب وارد اتاق شد و با صدای عجیبی که بیشتر شبیه به آدم آهنی بود گفت:بلند شو بریم.
من ـ چی؟!
آدم عجیب ـ گفتم بلند شو.
من ـ نه من جایی نمیام.
یه بیسیم از جیبش درآورد و نزدیک دهنش بردو یه سری کلمات عجیب رو گفت که بعد از چند دقیقه چندنفر اومدن و بزور بلندم کردن و کشون کشون من رو از اتاق خارج کردن.نور بیش از حد لامپ چشمم رو میزد و جایی رو خوب نمیدیدم.به سمت اتاقی برده شدم و درو از پشت قفل کردن.
یکم به دوروبرم نگاه کردم؛یه اتاق کاملا سفید(میز چوبی مربع و دوتا صندلی که دقیقا وسط اتاق بود)،دقیق تر نگاه کردم و یکم چشمام رو ریز کردم؛گوشه ی دیوار یه دوربین مداربسته کوچیک بود،احتمالا من رو زیر نظر داشتن!پس خیلی خونسرد موهام رو که تا روی شونه هام میرسید مرتب کردم و بلند شدم وروی یکی از صندلی نشستم.